معرفی و فروش کتاب

شما می توانید کتاب های عمومی و دانشگاهی رو از ماتهیه کنید

معرفی و فروش کتاب

شما می توانید کتاب های عمومی و دانشگاهی رو از ماتهیه کنید

کتاب رهبری با آرامش

«کتاب رهبری با آرامش» عنوان کتابی است به قلم کارلو آنچلوتی و با زیر عنوانِ تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها و پیروز شدن در مسابقات. آنچلوتی می‌گوید: به عنوان پسر جوانی که در مزرعه‌ای در شمال ایتالیا بزرگ شده‌ام، آیا هرگز تصور می‌کردم روزگاری یکی از مدیرانِ کسب‌وکاری چند میلیون پوندی باشم؟ البته که نه. تنها چیزی که می‌خواستم این بود: فوتبال بازی کنم.شما می توانید برای دریافت رایگان کتاب روی لینک کلیک کنید: کتاب رایگان

حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌توانم ببینم که ما تنگدست اما شاد بودیم.(کتاب رهبری با آرامش) این خانواده‌ام بود که اصول اولیه‌ی بسیاری از درس‌هایی را که در این کتاب خواهید خواند به من یاد داد؛ چیزهایی مانند احترام و وفاداری، ارزش پول، سخت‌کوشی و اهمیتِ خانواده. این بذرها در دوران ابتدایی زندگی در وجودم کاشته شد و هنگامی که نخست به عنوان بازیکن حرفه‌ای و سپس در مقام سرمربی مشغول به کار شدم، به‌تدریج رشد کرد و به ثمر نشست.

کتاب رهبری با ارامش

«کتاب رهبری با آرامش» مجموعه تأملاتی است درباره‌ی دوران حضور من در فوتبال و اندیشه‌ها و فلسفه‌ام درباره‌ی اینکه چگونه می‌توان در این حرفه نقشِ یک رهبر را ایفا نمود. این درس‌ها را می‌توان به حرفه‌های دیگر هم تعمیم داد؛ رهبران در تمام حوزه‌ها شباهت زیادی به هم دارند، چه فوتبال باشد و چه دنیای کسب‌و‌کار. من همان‌طور که تخصص خود را به پاریس، لندن، مادرید و اکنون مونیخ برده‌ام، جداً به استفاده از دانش و تجربیات حوزه‌های دیگر باور دارم. نباید هرگز از یاد گرفتن دست کشید.

شاید رویکرد «توأم با آرامش» در موضوعِ رهبری و مدیریت، برای بعضی‌ها نرم یا حتی ضعیف به نظر برسد، اما من چنین تصوری از آن ندارم ومطمئناً کسانی هم که با من یا برای من بازی کرده‌اند چنین برداشتی از آن ندارند. آرامشی که من درباره‌اش سخن می‌گویم به‌نوعی قدرت محسوب می‌شود. آرام بودن، حساب‌شده رفتار کردن، به دست آوردن اعتماد اطرافیان، با خونسردی تصمیم گرفتن، استفاده از اعتبار خود برای متقاعد ساختن دیگران و داشتن رویکرد حرفه‌ای، همه و همه، نمایانگر توانمندی و اقتداری ویژه است. هنگامی که ویتو کورلئونه را در فیلم پدرخوانده نگاه می‌کنید، فردی ساکت و ضعیف را می‌بینید یا مردی آرام و نیرومند که بر اوضاعِ پیرامون خود مسلط است؟

رویکرد من از این ایده شکل گرفته است که مدیر نباید به داد و هوار کردن نیاز داشته باشد یا با مشت آهنین زیرمجموعه‌ی خود را اداره کند، بلکه قدرت او باید بی‌چون‌و‌چرا پذیرفته شود. باید کاملاً روشن باشد که چه کسی رئیس است و این اقتدار باید در نتیجه‌ی احترام و اعتقاد و نه ترس، به دست آمده باشد. معتقدم احترامی که به من گذاشته می‌شود تا اندازه‌ای به دلیل عملکرد موفقیت‌آمیز و پیروزی‌هایی است که برای باشگاه‌هایم کسب کرده‌ام، اما شاید دلیل مهم‌ترش این است که من هم به نوبه‌ی خود برای همکارانم احترام قائل می‌شوم. این افراد به من اعتماد دارند و تصور می‌کنند که می‌توانم کارم را به‌درستی انجام دهم، به همان اندازه من هم در مورد نقشی که در سازمان به عهده‌ی آن‌ها گذاشته شده است به آن‌ها اعتماد دارم.

روش مدیریتی که در پیش گرفته‌ام بخشی از وجود من است، با خصوصیات اخلاقی من سازگاری دارد و عنصری اساسی از شخصیتم را شکل می‌دهد. رهبری را می‌توان آموخت، اما نمی‌توان آن را تقلید کرد. فکر خوبی است که دیگر مدیران بزرگ را در هنگام کار مشاهده کنید و از آن‌ها درس بگیرید، اما اگر تمایل ذاتی شما این است که آرام و ساکت باشید و به دیگران اهمیت بدهید، عاقلانه نیست که سعی کنید طور دیگری باشید.

از دوران کودکی که در کنار پدرم بودم همیشه این شیوه‌ی آرامش با من بوده است و زمانی که پا به دنیای فوتبال گذاشتم و کاپیتان تیم رم شدم، تا بعد که به میلان پیوستم و در رختکن، بازیکنان به چشم یکی از رهبران تیم به من نگاه می‌کردند، همواره همین‌گونه بوده‌ام. سپس در دوران مربیگری و نه‌تنها در میلان بلکه در تیم‌های دیگر مانند چلسی، پاریس سن‌ژرمن و رئال‌مادرید هم همین روال را ادامه داده‌ام.

کتاب رهبری با آرامش
کتاب رهبری با آرامس

قسمتی از «کتاب رهبری با آرامش»:

هنگام ورود به باشگاهی جدید در کشوری جدید، لازم است همکارانی در کنار خود داشته باشید که با کشور و باشگاه جدید پیوند فرهنگی داشته باشند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، در چلسی، رای ویلکینس و در رئال مادرید، زین‌الدین زیدان این نقش را برای من ایفا کردند. در باشگاه جدید باید خیلی زود استقرار پیدا کنید، خود را با فرهنگ و سازمان آن انطباق دهید و در مورد تمام بازیکنان در همه‌ی سطوح باشگاه اطلاعات کسب کنید و این رابط‌های فرهنگی هستند که در انجام تمام این کارها به شما کمک می‌کنند. در مادرید ناچار شدم پنج بازیکن از آکادمی باشگاه به تیم اصلی بیاورم و این در حالی بود که هیچ چیزی درباره‌ی آن بازیکنان نمی‌دانستم، اما زیدان همه‌ی آن‌ها را می‌شناخت و توانست در این زمینه به من کمک کند. رابطه‌ی بسیار مستحکم زیدان با رئیس باشگاه هم هیچ ضرری برای ما نداشت.در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده

آموخته‌ام که نباید نقش بازیکنان را به عنوان عضو تیم حمایتی دست‌کم گرفت. زمانی که به پاریس سن‌ژرمن پیوستم کلود ماکلله آن‌جا بود. او به‌تازگی فوتبال را کنار گذاشته بود و گرچه در چلسی با هم کار نکرده بودیم درباره‌ی او تا اندازه‌ای شناخت داشتم. او تبدیل به رابط فرهنگی من به ویژه با بازیکنان فرانسوی شد و به شکل مؤثری در موضوعات فرهنگی مرتبط با ملیت‌هایی که برایم ناآشنا بود به من کمک کرد.

در پاریس اختیار تام داشتم هر که را می‌خواهم به خدمت بگیرم. مربی بدنسازیی که در میلان با او کار کرده بودم را با خود به پاریس بردم. پل کلمنت و نیک برود را هم که متخصص تغذیه و مسئول آمارهای چلسی بود و در پاریس سن‌ژرمن مدیر عملکرد تیم شد، استخدام کردم. متأسفانه برود درحالی‌که بسیار جوان بود در حادثه‌ی تصادف اتومبیل جان خود را از دست داد. مرد خیلی خوبی بود و درگذشتش ضایعه‌ی بزرگی بود.

به عقیده‌ی من کادر فنی به اندازه‌ی بازیکنان اهمیت دارد و همیشه سعی می‌کنم رفتاری را با آن‌ها داشته باشم که با بازیکنان دارم. البته با همکارانم رابطه‌ی نزدیک‌تری دارم تا با بازیکنان و از این نظر کار با آن‌ها آسان‌تر است، البته به خاطر اینکه در روز بازی مجبور نیستم از بین آن‌ها انتخاب کنم، آسان‌تر هم می‌شود. در واقع آن‌ها در همه‌ی مسابقات بازی می‌کنند.

برای من شخصیت کارکنان کادر فنی مهم است، همان‌طور که در مورد بازیکنان یا هرکس دیگری که با او کار می‌کنم همین فکر را دارم. به نظرم اگر مدارک مورد نیاز را کسب کرده باشند، از نظر فنی همگی کم‌و‌بیش در یک سطح قرار می‌گیرند. برای من اینجا هم اعتماد مهم‌ترین مسئله است.

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ


چرا باید کتاب دیگری در مورد خودیاری مطالعه کنید؟
به نظر ما کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ خلاء بین کتابهای خودیاری را جبران می کند. کتابهای بی نظیر زیادی در مورد خودیاری تألیف شده است. بسیاری از این کتابها در روشهای درمان خود بسیار موفق هستند با این وجود حوزه مورد بحث اکثر آنها محدود است برخی از این کتابها تنها به مشکلات خاصی مثل افسردگی، وابستگی، کم‌رویی و یا انتخاب همسر پرداخته اند.(کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ) اگرچه ممکن است حوزه برخی از آنها وسیعتر باشد و مسائل بیشتری را تحت پوشش قرار دهند امّا با محدودیّت دیگری نیز مواجه هستند؛ این محدودیّت این است که آنها تنها از یک رویکرد برای حل مشکلات استفاده می کنند به عنوان مثال بعضی از این کتابها از روشهای شناختی رفتاری یا جبران گذشته استفاده می کنند، برخی از این کتابها نیز به مسائل مهم و فراگیری مثل مرگ می پردازند امّا راه حلهایی که به آن پرداخته اند بسیار ناشناخته و مبهم است. گاهی کلی گویی یا در لفافه سخن گفتن چنان است که خواننده نمی تواند به روش درستی برای تغییرات مطلوب دست یابد.شما می توانید برای دریافت رایگان کتاب روی لینک کلیک کنید: کتاب رایگانکتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید

در کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینیداثر جفری یانگ من و ژانت کلوسکو روش جدیدی را که برای تغییر الگوهای نهادینه شده زندگی کشف کرده ایم با شما در میان می گذاریم و به شناسایی یازده تله ی زندگی می‌پردازیم که روزانه با آن مواجه می شویم.
ما با ترکیب چند تکنیک از رویکردهای مختلف به شما در تغییر این تله های زندگی کمک می کنیم.
در نتیجه به نظر ما این کتاب با رویکردی جامع و دقیق به حل و فصل مشکلات دیرینه ی زندگی شما کمک می کند و در مقایسه با اکثر کتابهایی که مطالعه کرده اید مؤثرتر خواهد بود.برای دریافت بن تخفیف 45 درصدی خرید کتاب روی لینک بن تخفیف کلیک کنید: بن تخفیف
از آنجایی که این کتاب به نوعی در مورد زندگی شخصی و حرفه ای من است مایلم در مورد ابداع این روش درمانی برای شما توضیحاتی بدهم.در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خوردهکتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید

سرگذشت زندگی حرفه ای من به عنوان یک درمانگر مانند سفری است که برای خودشناسی طی کرده ام. در سال 1957 از دانشگاه پنسیلوانیا فارغ التحصیل شدم. خوب به خاطر دارم که اوّلین تجربه‌ی بالینی خودم به عنوان درمانگر را در دوره‌ی کارآموزی و در مرکز «سلامت روان جامعه نگر» فیلادلفیا، به دست آوردم. در دانشگاه، روشهای راجرز را که غیر رهنمودی است یاد گرفته بودم. برای درمان بیماران وقت زیادی صرف می کردم حوصله ی زیادی هم نداشتم این بیماران مشکلات اساسی در زندگی داشتند آنها به امید درمان به این مرکز مراجعه می کردند و حس درونی خود را بازگو می کردند من باید به حرفهایشان گوش می کردم و آنها را جمع بندی کرده تا بیماران بتوانند راه حل مشکلاتشان را پیدا کنند. امّا مشکل این بود که اکثر بیماران نمی توانستند راه حلی پیدا کنند یا اگر هم می توانستند خودشان راه حلی پیدا کنند بسیار زمانبر بود به طوری که من احساس شکست و ناامیدی می کردم. روش راجرز را نمی پسندیدم چون با خصوصیات اخلاقی من ناسازگار بود شاید من کم‌حوصله بودم امّا بیشتر مایل بودم که این تغییرات با سرعت رخ دهد و پیشرفت درمان ملموس باشد. از این شرایط ناراضی بودم، مثل اینکه من شاهد مشکلات بودم ولی نمیتوانستم کاری برای آنها انجام دهم همین مسئله موجب ناامیدی بیشتر من هم میشد.

پس از مدّتی شروع به مطالعه کتابهایی در حوزه های رفتاردرمانی کردم. یکی از مسائلی که در رویکرد رفتاردرمانی تأکید مؤکد بر آن می شود تغییر سریع و عینی مشکل است. من پس از آشنایی با این رویکرد احساس آرامش بهتری داشتم زیرا به جای اینکه شخصی منفعل باشم می توانستم نقش فعال و مثمر ثمری در درمان بیماران ایفا کنم.
رفتاردرمانی مشکلات را در چارچوبی مشخص برای ما تبیین می کند و سپس تکنیک‌هایی را برای رفع این مشکلات ارائه می دهد. این تکنیکها که بسیار دقیق، تأثیرگذار و کاربردی هستند در بسیاری از کتابهای رفتاردرمانی دقیقاً نکته به نکته مثل کتابهای آشپزی و یا دستورالعملهای فنی ذکر شده اند.

کتاب عادت های اتمی

کتاب خرده عادت‌ها یا عادت های اتمی ، نوشته‌ی جیمز کلیر راهی آسان و اثبات‌شده برای ایجاد عادت‌های خوب و از بین‌بردن عادت‌های بد است. با خواندن کتاب خرده عادت‌ها یا عادت های اتمی  یاد می‌گیریم چطور عادت‌های بد را ترک کنیم و با انجام دادن چند راهکار ساده به موفقیت دست یابیم. این کتاب با نام عادت‌های اتمی نیز منتشر شده است.

کتاب خرده عادت ها یا عادت های اتمی

خرده‌ عادت‌ها را می‌توانید با ترجمه‌ی روان محبوبه سلیمانی درچه ، مطالعه کنید.

درباره‌ی کتاب خرده عادت‌ها

کتاب خرده عادت‌ها یا عادت های اتمی ، راهی آسان و اثبات شده برای ترک عادات بد به شما پیشنهاد می‌دهد. برای ایجاد عادت‌های بهتر، بیش از یک راه وجود دارد. اما کتاب خرده عادت‌ها یا عادت های اتمی بهترین راهی را توصیف می‌کند که می‌شناسیم؛ رویکردی که صرف‌نظر از نقطهٔ شروع و چیزی که می‌خواهید تغییرش بدهید، مؤثر خواهد بود. استراتژی‌هایی که جیمز کلیر ارائه می‌کند، برای هرکسی که به‌ دنبال سیستم گام‌به‌گام برای پیشرفت می‌گردد، مفید است. تا زمانی که بحث بر سر رفتار انسانی است، کتاب خرده عادت‌ها می‌تواند راهنما باشد. مطالعه‌ی کتاب خرده عادت‌ها به شما کمک می‌کند هر روز یک‌درصد بهتر شوید. از خطاهایی که بیشتر مردم هنگام تغییر عادت‌ها مرتکب می‌شوند پرهیز کنید. هویتی قوی‌تر پیدا کنید و خودتان را بیشتر باور داشته‌ باشید. حتی وقتی پرمشغله هستید برای ایجاد عادات خوب وقت پیدا کنید. اگر از برنامه‌تان جامانده‌اید، دوباره آن را پی بگیرد و مهم‌تر از همه این که چگونه این ایده‌ها را در زندگی واقعی عملی کنید.کتاب خرده عادت ها

جیمز کلیر کتاب خرده عادت‌ها را با داستان شخصی خودش آغاز می‌کند. از حادثه‌ای که زمان بازی بیسبال در مدرسه برایش رخ داد و موجب شد که برای مدتی تمام فعالیت‌های مورد علاقه‌اش را کنار بگذارد تا زمانی که تصمیم گرفت با عمل کردن به یک سری خرده‌ عادت‌ها، دوباره پای موفقیت را به زندگی‌اش باز کند.

کتاب خرده عادت‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید راهی برای ترک عادت‌های بد خود پیدا کنید و آن‌ها را با عادت‌های خوب جایگزین کنید، کتاب خرده عادت‌ها برای شماست. 

جملاتی از کتاب خرده عادت‌ها

به‌آسانی می‌توان اهمیت یک لحظه‌ی تعیین‌کننده را بیش‌ازاندازه برجسته کرد و ارزش ایجاد پیشرفت‌های کوچک در کارهای روزمره را نادیده گرفت. شما اغلب خودتان را متقاعد می‌کنید که دستاوردهای بزرگ به اقدامات بزرگ نیاز دارند. برای کاهش وزن، راه‌اندازی کسب‌وکار، نوشتن کتاب، پیروزی در مسابقه یا دستیابی به هر هدفی، چنان فشاری به خودتان می‌آورید که زمین زیرپای‌تان به لرزه دربیاید و به چنان پیشرفتی برسید که همه از آن حرف بزنند. پیشرفت یک‌درصدی قابل‌توجه نیست و گاهی حتی اصلاً به چشم نمی‌آید؛ اما می‌تواند بسیار مؤثر باشد، به‌خصوص در بلندمدت. تأثیر پیشرفت‌های کوچک در بلندمدت شگفت‌آور است. درحقیقت، می‌توان چنین گفت: اگر در هر روزِ یک سال یک درصد بهتر شوید، درنهایت سی‌وهفت برابر بهتر از قبل خواهید بود. از‌سوی‌دیگر، اگر هر روزِ یک سال را یک درصد بدتر شوید، تقریباً تا صفر نزول کرده‌اید؛ بنابراین پیروزی یا موفقیتی ناچیز به موفقیتی بزرگ منجر می‌شود.در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده

دروغ هایی که به خود می گوییم


این کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم همانطور که از نام آن پیداست، مربوط به دروغ هایی است که در مواقع روبرو شدن با مشکلات و دشواری ها به خود می گوییم. برای همه ی ما پیش آمده است که زمان هایی سختی ها و فشارهای ناشی از اتفاقات سهمگین چنان بر ما فشار آورده که تنها راه فرار از آن را انکار دانسته ایم.
به عبارتی دیگر، دروغگویی به خودمان را ابزاری دانسته ایم تا دردهایمان را بکاهیم. همواره انسان در زندگی، مواجهه با واقعیت برایش سخت بوده است؛ از این رو این رویه همیشه برایمان دردسر درست کرده است. واقعیت این است زمانی که در رویداد پیش آمده در زندگی به خودمان(کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم )دروغ می گوییم، باورهایی سراب گونه در ما شکل می گیرند و چه بسا همین تصورات غلط ما را به بیراهه هایی می کشاند. آن زمان که در مسیر حرکت مان چیزی ما را متوقف کند؛ آنجا که بایستیم و به خود و پیرامونمان بنگریم، آنگاه خواهیم دانست که چه مسیر اشتباهی را پیموده ایم. این همان ثمره ی دروغگویی به خودمان است.

شما می توانید با کلیک کردن روی لینک زیر از بن تخفیف زیر استفاده کنید :

بن تخفیف


کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، در تلاش است تا به خواننده ی خود القا کند که برای حل مشکلات زندگی نیاز است که انسان با حقیقت روبرو شود. البته رویارویی با حقیقت هم تبعات خود را دارد، که نویسنده ی کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم یعنی آقای جان فردریکسون راه و روش آن را برای ما بازگو کرده است.در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده

ایی که به خود می گوییم دروغ ه
کتاب دروغ یی که به خود می گوییم ها

کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، سلسله جلسات روان درمانی

جان فردریکسون نویسنده ی کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، تلاش کرده تا قدم به قدم موضوعات را تشریح کند. فردریکسون کوشیده تا با ملایمت و آرام آرام خواننده را با حقایق زندگانی اش روبرو کند.
طبق یافته های اخیر روانشناسی، روانکاو ها معتقدند که اولین راه برای کسب موفقیت و رسیدن به امیال و رویاها، پذیرش تمام مسئولیت زندگی فردی می باشد. اینکه شخص بپذیرد که آنچه برای او اتفاق می افتد، گاه از تصمیمات غلط خود اوست. اینکه اگر اتفاقی برای آن شخص افتاد، تنها کسی که می تواند آن را حل کند خود اوست.
امر مهم و بدیهی که وجود دارد این مورد است که هنگام پدید آمدن مشکل، پذیرش تمامی ابعاد آن مشکل خود نیمی از حل آن معضل است. اگر بتوانیم در زندگی دروغ هایمان را بشناسیم و حقایقی که از آن ها می گریزیم را بپذیریم، پنجره ای جدیدی از جهان هستی به روی ما باز می شود، سرزمینی از خوبی ها و بدی های راستین!
شاید ابتدا خوانندگان این اثر کمی نسبت به این موضوع گارد بگیرند؛ که پذیرش واقعیت به معنای تسلیم شدن است! اما جان فردریکسون اسم آن را “حقیقت” گذاشته است. او معتقد است که دروغ ها ما را به بیماری می کشانند و در مقابل، مواجهه با حقیقت درمانگر ماست.
این اثر پرده از یک راز مهم بر می‌دارد و آن هم اینکه ذهن ما به راحتی ما را فریب می دهد، آن هم با دروغ هایی که به ما می گوید! کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم باور هایی برای شما خواهد ساخت که دیگر هیچکس نتواند به شما آزار برساند و از همه مهمتر اینکه حتی خودتان هم نتوانید به خودتان آسیب برسانید.

جان فردریکسون
چطور با حقیقت مواجه شویم، خود را پذیرا باشیم، و زندگی بهتری بیافرینیم

در کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، چه می گذرد؟

برشی از کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم:

(( روزی عروسکی از جنس نمک برای اولین بار به قدم زدن در کنار دریا پرداخت.عروسک پرسید:"تو کی هستی؟"
دریا جواب داد:"من اقیانوس ام.بیا تو تا ببینی."
عروسک درون موج ها قدم گذاشت و در آخرین لحظه پیش از حل شدن در آب با صدایی خفه گفت:"آهان، الآن می فهمم کی هستم."))
یکی از ویژگی های منحصر به فرد این اثر شیوایی کلام و سادگی بیان است. در این اثر مفاهیم عمیق و پیچیده ی روان درمانی با کلام ساده و روان برای مخاطب بازگو شده است.
در زندگی همه ی ما پیش آمده است که خود را بازنده و شکست خورده دیده ایم . در زمینه های زیادی مثل: تربیت فرزند، روابط خانوادگی، جایگاه شغلی و… اینگونه تصورات خفت بار که گاها در ذهن ما تار عنکبوت بسته است در بسیاری از موارد موجب تحت تاثیر قرار دادن زندگی می شود. هر کدام از این موارد می تواند سال ها ما را از فانتزی مورد نظرمان دور نگه دارد! فردریکسون در این کتاب بیان کرده که “ برای شفایافتن، ما باید خود را وقف کشف حقایقی کنیم که از آنها اجتناب می‌کنیم.”

کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم
کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم اثری از جان فردریکسون

خواندن کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم، موجب خواهد شد تا زندگی مان را بازنگری کنیم. همه چیزی را با تجزیه و تحلیل جدیدی بنگریم. شاکله ی اصلی اثر این است که ما با خود حقیقی مان صاف و صادق نیستیم و همین باعث می شود که خود واقعی مان به منصه ظهور نرسد. یکی از عوامل گرفتاری های ما در زندگی همین است که خود واقعی مان در پشت دروغ هایی که بر ما مسلط شده اند، اسیر شده است.
بعد از مطالعه ی این اثر خواهید دانست که چگونه شادی و سرمستی که با دروغ گویی به خود، از خودمان دور کرده ایم را مجددا به زندگی خود بازگردانیم. پس آنگاه که کتاب را گشودید، خوش آمدید… شما به اتاق درمان آمده اید…

زندگی را بدون مرز تجربه کنید


این کتاب که بعضی آن را با نام “زندگی را بدون مرز تجربه کنید” و بعضی هم با نام “محدودیت صفر” می‌شناسند، نوشته‌ی مشترک جو ویتالی و ایهالیاکالا هولن است که در جرگه‌ی کتاب های روانشناسی موفقیت قرار گرفته است.شما می توانید برای دریافت رایگان کتاب روی لینک کلیک کنید: کتاب رایگان
شاکله و محور کلی این کتاب بر تشریح اصول مهم روانشناسی، علمی و معنوی تاکید دارد. ویتالی سعی کرده تا این موضوعات را بدون اضافه گویی و با زبانی ساده و گیرا برای مخاطبانش بیان کند.
ماجرا‌ی این کتاب برگرفته از اتفاقاتی است که در واقعیت برای نویسنده رخ داده و نویسنده سعی کرده تا در کشاکش این وقایع، تکنیک ها و روش های موثری را در اختیار خواننده قرار دهد.”برای دریافت بن تخفیف 45 درصدی خرید کتاب روی لینک بن تخفیف کلیک کنید: بن تخفیف
به عقیده ی برخی (ضمیر ناخودآگاه) مهمترین دستاورد قرن حاضر می باشد. قدرت ضمیر ناخودآگاه، مافوق تصور انسان است. خوشبختانه مطالعه ی این اثر منجر به پالایش ضمیر ناخودآگاه خواننده می شود. همه ی ما در ذهن خود محدودیت هایی داریم که غالب آن ها محدودیت هاییست که خودمان برای خودمان ساخته ایم! کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید ما را از شر این محدودیت های ساختگی رها می سازد.
یقین داشته باشید که پس از مطالعه ی این اثر، تمامی موانع درونی که باعث عقب افتادن شما از اهدافتان شده، مرتفع خواهند شد.

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن 7-1216x800.jpg است
کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید؛ روشی اسرارآمیز برای دستیابی به فراوانی، سلامتی و آرامش

با جو ویتالی بیشتر آشنا شویم.

جو ویتالی متولد سال 1954 میلادی، در شهر نیلز آمریکا می باشد. مردم دنیا او را با حضور در مستند “راز” می شناسند. او اکنون به تدریس روحانیات و معنویات مشغول است. علاقه ی وافر به کتابخوانی و مطالعه، ویتالی را از کارتن خوابی به درجات رفیع متافیزیک رساند.
از کتاب های مشهور وی می توان به محدودیت صفر، عامل جذب، پنج قدم آسان برای خلق ثروت . هر دقیقه یک مشتری زاده می شود اشاره کرد.
ویتالی علاوه بر نویسندگی، سخنرانی و تدریس، در موسیقی هم سررشته دارد. آثار موسیقی او به پانزده آلبوم می رسد.
او در کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید به روش “هواپونوپونو” که یک روش پاکسازی بومیان هاوایی می باشد، پرداخته است. وی معتقد است که مشکلات ما نه از جانب خداوند هستند و نه از جانب الهامات؛ بلکه به خاطر برنامه ریزی های ماست.در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کرده‌اید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانید. در این صورت شما در یک سال می‌توانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای بخوانید که بسیار شگفت‌انگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتاب‌ها را در طول یکسال می‌توانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده

زندگی را بدون مرز تجربه کنید
جو ویتالی نویسنده ی کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید

ویتالی می گوید: تمام فکرهایی که در سر شما هستند به اندازه ی یک نقطه اند؛ اما شما فکر می کنید که آن ها اندازه ی کل دنیا هستند! شما تنها کاری که باید انجام دهید، پاک کردن همان یک نقطه است. زمانی که توانستید آن نقطه را پاک کنید به خداوند وصل شده و آگاه می شوید.

آنچه در کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید…

روش بومیان هاوایی که در این کتاب توضیح داده شده است، شیوه ای برای دستیابی به ثروت، سلامتی و آرامش است. نویسندگان این اثر معتقدند که انسان با پذیرش تمام مسئولیت ها و وظایف خودش می تواند بسیاری از معضلات خود را حل کند که اینجا دقیقا محدودیت صفر است؛ جایی که انسان به این فهم می رسد که هیچ محدودیتی در برابر اهداف و خواسته های او نیست. با این تفاسیر این کتاب به تغییر نگرش و باورهایتان در زندگی کمک خواهد کرد. در برشی از کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید می خوانیم:
(( وقتی خود واقعی‌تان شوید هر آنچه کامل، تمام‌عیار، بی‌عیب ‌و نقص و درخورتان است در اختیارتان قرار خواهد گرفت. وقتی اختیار را به دست خود واقعی‌تان بدهید، خواه ناخواه شاهد کمال در افکار، گفتار، کردار و اعمالتان خواهید بود اما اگر اجازه دهید افکارتان بر شما حکومت کنند خودبه‌خود نقصان را تجربه خواهید کرد و به سمت بیماری، گیجی، انزجار، افسردگی، قضاوت و فقر هبوط خواهید کرد. ))
کشف کردن رگه های امید در درون خواننده و زنده کردن آن، مطلبی است که در برش بالا مشهود می باشد. نکته‌ای که در لایه های پنهانی این اثر نهفته و نویسنده تلاش کرده تا به طور غیرمستقیم آن را به خواننده القا کند، این است که مخاطب با دید جدیدی به دنیای اطرافش نگاه کند؛ یک دید جدید به ظرفیت هایش، توانایی هایش، حتی به مشکلات پیش رویش.
و نکته ی پایانی اینکه در هر قسمت از کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید به نقطه ای می رسیم که موفقیتی حاصل می شود، آن را محدودیت صفر خواهیم نامید!

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن 6-1200x800.jpg است
کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید

سخن پایانی

کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید، از چهار عبارت معجزه آسا مکررا استفاده کرده است . واژه های: دوستت دارم، متاسفم، مرا ببخش، متشکرم. پیشتر از اهمیت ضمیر ناخودآگاه گفتیم؛ این کلمات تاثیر بسیار زیادی بر ضمیر ناخودآگاه یا ناهشیار ما دارند که با هر بار استفاده، می توانند فرکانس های پرقدرتی از خود تولید کنند.
جو ویتالی با تکرار این الفاظ با یک تیر دو نشان را هدف گرفته؛ اول اثر گذاری بر ضمیر ناهشیار و دوم اینکه مخاطب با تکرار مکرر این الفاظ، با این عبارات عجین شده و گفتارش برای او آسان می شود. این عبارات، مواردی هستند که در زندگی امروزه ی ما کمتر استفاده می شوند و چه بسا مواقعی نگفتن شان برای ما مشکل آفرین می شوند.
کتاب زندگی را بدون مرز تجربه کنید، کتابی است که با مطالعه ی آن انگیزه‌ ای جدید پیدا خواهید کرد که تا آخرین ذره ی انرژی تان از اهداف و خواسته هایتان دست نکشید. این چیزیست که نویسندگان این کتاب از شما توقع دارند؛ پس قبل از اینکه این کتاب را در دستانتان بگیرید، ابتدا آستین هایتان را بالا بزنید، سپس نفسی عمیق بکشید و با عزمی راسخ به پیکار محدودیت هایتان بروید…