آندره موروا که نام اصلی او امیل سالومون هرزوگ بود، اصالت یهودی داشت. آندره موروا در سال ۱۸۸۵ در شهر البوف فرانسه متولد شد و پس از پایان تحصیلاتش، برای ده سال مسئولیت نظارت برکارخانه نساجی خانوادگی را عهدهدار شد.آندره موروا در طول جنگ جهانی اول به ارتش فرانسه پیوست و از طرف ارتش فرانسه به سمت رابط و مترجم در بین نیروهای فرانسه و انگلیس انتخاب شد. .شما می توانید برای دریافت رایگان کتاب روی لینک کلیک کنید: کتاب رایگان
آندره موروا داستاننویسی را بر اساس تجربیاتش در جنگ با نوشتن کتاب «سکوت سرهنگ برامبل» در سال ۱۹۱۸ شروع کرد. استقبال از این اثر سبب شد آثار دیگرش نیز پرخواننده باشد.آندره موروا در ابتدای جنگ جهانی دوم بار دیگر به ارتش فرانسه پیوست و در نیروی آزادی بخش فرانسه مشغول به مبارزه با اشغالگران شد. اما کمی بعد با همسرش به آمریکا رفت و در ۱۹۴۶ مجدداً به فرانسه بازگشت. برای دریافت بن تخفیف 45 درصدی خرید کتاب روی لینک بن تخفیف کلیک کنید: بن تخفیف
آثار تاریخی آندره موروا با بهرهمندی از منابع مستند، برخی از نقطههای تاریک تاریخ را روشنی بخشیدهاست. او آثاری در شرح حال عدهای از نویسندگان و شاعران انگلستان نیز دارد که سبب شهرت او در کشورهای انگلیسی زبان شدهاست. آندرا موروا از سال ۱۹۳۸ که به عضویت فرهنگستان فرانسه پذیرفته شد تا هنگام مرگ در ۱۹۶۷، همواره یکی از شخصیتهای درجه اول ادبیات این کشور بهشمار میرفت.
سال ۱۸۳۱ که سال موفقیت ادبی بود، برای بالزاک سال تعادل وضعیت مالی هم محسوب میشد. بابت حق نگارش چرم ساغری، ۱۱۲۵ فرانک دریافت کرد، برای صحنههای زندگی خصوصی ۳۷۵۰ فرانک، برای رمانهای فلسفی و قصههای بامزه ۵۲۵۰ فرانک، و بالاخره بابت همکاری با روزنامهها و مجلهها و نوشتن مقاله برای آنها ۴۱۶۶ فرانک که جمعاً میشود ۱۴۲۹۱ فرانک، مبلغی خیلی بیشتر از آنچه فردی مجرد برای گذراندن زندگیای مرفه لازم داشت. با این همه، میزان بدهیهایش به ۶۰۰۰ فرانک افزایش مییابد. در پایان سال (بدون در نظر گرفتن ۴۵۰۰۰ فرانکی که به مادرش بدهکار است) این مبلغ به ۱۵۰۰۰ فرانک میرسد. چرا؟در نظر بگیرید شما عادت مثبت «کتاب خواندن» را در خود ایجاد کردهاید و به عنوان مثال هر روز ۲۰ صفحه کتاب میخوانید. در این صورت شما در یک سال میتوانید حداقل ۲۴ کتاب ۳۰۰ صفحهای بخوانید که بسیار شگفتانگیز است. یا مثلا تصور کنید این کتابها را در طول یکسال میتوانید بخوانید: زندگی خود را دوباره بیافرینید - ملت عشق - از دولت عشق - هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - مهر طلبی (بیماری راضی مردن دیگران)- قصه عشق -برتری خفیف - پیام گم گشته - در قلمرو سکوت - زندگی عاقلانه - نیرویت را درسختی ها بیاب - تسلی بخشی های فلسفه - جنگجوی عشق - پیوند زخم خورده
چون بههیچوجه نمیتواند در برابر وسوسهها مقاومت کند. محرومیتهای بلندمدت، گرایش به زیادهروی را در او برمیانگیزد. او مدت زیادی، مثل قهرمانش رافائل دو والانتن، خواب ضیافتهای مجلل، کالسکهای با صندلیهای نرم و اسبهای شاهانه را دیده بود. میخواست به این رؤیاها جامهی عمل بپوشاند. مبلغ صورتحسابهای فروشندهی شامپانی و تهیهکنندهی غذا بهطور نجومی بالا میرود. تحت نفوذ اوژن سو و دوستانش، او اکنون خود را نه یک دَندی به سبک انگلیسی، چون از حماقتهای تشریفاتی انگلیسیها با آن خونسردی افسانهایشان متنفر است، بلکه مردی مطابق مد روز میپندارد. بویسون خیاط چند دست لباس نو به مبلغ ۶۳۱ فرانک برای او دوخته است که از آن جمله یه روبدوشامبر سفید است با کمربند و یراقهای طلایی که هنگام کار میپوشد. از ناشرش اوربن کانل بابت حق نگارش داستانی کوتاه، دوازده جفت دستش، که یک جفت آن از پوست گوزن باشد مطالبه میکند. صورتحساب کتابفروشها و صحافها، دست کمی از دیگر بدهیها ندارد.
سپس در سپتامبر ۱۸۳۱، دیوانهبازی را به اوج میرساند و یک اسب، یک کالسکهی دو چرخ و بالااندازی بنفش با آرم و نشانههای خانوادگی که با موی بز روی آن بافته شدهاند میخرد و یک ماه بعد اسبی دیگر. برای نگهداری و مراقبت از اسبها، احتیاج به یک پیشخدمت یا یک شاگرد مهتر دارد، برای این کار لوکلرک کوچکاندام را استخدام میکند که بویسون لباسی به رنگ آبی، با جلیقهای سبز و آستینهای قرمز و شلواری کتانی با چینهای فراوان برای او میدوزد. با این کالسکه و با این دنگ و فنگ میشود به اپرا رفت، یا در بولوار دِ زیتالیین، کنار افرادی مثل لوتور مِزهره یا اوژن سو خودنمایی کرد.